محل تبلیغات شما

فرد سرمایه داری در شهری زندگی می کرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمی کرد فرزندی هم نداشت و تنها با همسرش زندگی می کرد در عوض نانوایی در آن شهر به نیازمندان نان رایگان می داد روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر می شد.

مردم هر چه او را نصیحت می کردند که این سرمایه را برای چه کسی می خواهی در جواب می گفت: نیاز شما ربطی به من نداره بروید از نانوا بگیرید تا اینکه او مریض شد و احدی به عیادت او نرفت.

این شخص در نهایت تنهایی جان داد هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در افتاد دیگر نانوابه کسی نان رایگان نداد.

او گفت کسی که پول نان را می داد دیروز از دنیا رفت!

تدوین: امیر مهدی طاهری

کاربرگ مداد طلایی (پنجمين نمونه سوال)

از خانواد‌ه یک دوچرخه فروش تا بازار سهام امریکا!

سلام بر ابراهیم...

کسی ,روز ,سرمایه ,نان ,شخص ,تنهایی ,کرد اما ,او را ,می داد ,نان رایگان ,زندگی می

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Civil engineer مهندسی نوعی آفرینش است